چه شد که پا پس کشیدی؟ مگر ترسیده بودی؟
|
همراه با صدای باد. اونقدر به این صداها عادت کرده بودم که هیچ وقت نمی شنیدمشون. عادت چه می کنه با … چه شد که پا پس کشیدی؟ مگر ترسیده بودی؟ چطور تونستی با خودت؟ |
|
ای نِی چه کِشیدی مگر از خَلق که هر دَم ما آه کشیدیم؛ … شرم اگر مانع نمی شد بیشتر می دیدمش بُگذرند این … ترسیده بودی، شعر می خواندی، زنی تنها از فصل هایِ … گذاشت بر سرِ من پا وُ نردِبانم کرد همین که … پس به مقدارِ ضرورت؛ بی حیا هم می شویم! گرچه عمری … |
|
یک بوسهام بده که سر و پا کنی مرا با حال و روز صورت … پس تو دیگر مپرس موت چه شد یا زر آویزهء … طفل ترسیده که سؤال ندارد … می گفت عمه با عمامه رفته بودی … من از تو پرسیدم مگر انگشترت کو؟ … مثل خودم خیلی مصیبت ها کشیدی |
|
نرو نگو از عشق پا پس کشیدی. نکش منو با ناامیدی. بی من چطور ادامه میدی. نباشی از نبودنت به درد گریه میخورم. خیال نکن به داشتنت عوض شده تصورم … |
|
Mehdi said: كبوتر و آسمانبگذار سر به سينه من تا كه بشنويآهنگ اشتياق دلي دردمند … با اشك شرم خويش بريزم به پاي تو … هزار آرزوی ناشکفته در او هست! به این سفر که کجا می روم؟ چه خواهم شد؟ به آسمان، به پرنده، … تو اگر ماه بودی به صد ناز شبی بر لب بام من می نشستی … چرا از مرگ می ترسيد ؟ … مگر مِی اين چراغ بزم جان مستی نمی آرد ؟ |
|
مگر بدون دوست داشتن و دوست داشته شدن می شود ایمان آورد؟ … مرا در سر هوای نازنینی ست/ کز او تاراج شد هرجا که دینی ست/”امیرخسرو دهلوی” … گریه کردن، خوابمان بگیرد/ و دل خوش کنیم که هنوز هم کسی هست/ که پای رفتن دارد ولی می ماند!/ … و هیچ کس حتّی یک بار هم در انتهای کوچه پس کوچه های ذهنش، با خودش فکر نکرده باشد و با … ترسیده ای؟ |
|
بايد از دستِ خودم پا بِگُذارم به فرار قهرت آموخت به من؛ … ای نِی چه کِشیدی مگر از خَلق که هر دَم ما آه کشیدیم؛ تو … ترسیده بودی، شعر می خواندی، زنی تنها از فصل هایِ … هِی فکر میکنم که چه شد عاشقت شدم؟ … پس به مقدارِ ضرورت؛ بی حیا هم می شویم! گرچه عمری … |
برچسبها:"زنانگی های یک زن", اشعار روز سوم محرم؛ حضرت رقیه (س) - مشرق نیوز, دانلود آهنگ جدید رضا شیری به درد گریه میخورم با لینک ..., شعر پاییزی – Telegram, غزل معاصر - فریدون مشیری Showing 1-34 of 34 - Goodreads, کاشکی بد نشود آخر این قصه بد.