“فلك در سجده ى آدم زمين بوس تو نيت كرد/كه در حسن تو لطفى ديد،بيش از حد انسانى”.
|
ملك در سجدۀ آدم زمين بوس تو نيت كرد كه در حسن تو لطفى ديد بيش از حدّ انسانى خم زلفت بناميزدكنون مجموعۀ دلهاست از آن باد ايمنى بادت كه انگيزد پريشانى بيفشان … |
|
خدا را يک نفس بنشين گره بگشا ز پيشاني, گشاد کار مشتاقان در آن ابروي دلبند است. که در حسن تو لطفي ديد بيش از حد انساني, ملک در سجده آدم زمين بوس تو نيت کرد. |
|
1, هوا خواه توام جانا و ميدانم که ميداني, که هم ناديده مي بيني و هم ننوشته ميخاني. 2, ملک در سجدة آدم زمين بوس تو نيت کرد, که درحسن تو چيزي يافت بيش از طور انساني … و او را سجده کرد بدان دليل بود که در او جوهرعشق ديد) ولي در وجود تو بيش از از آن بود … برگردان: از شکست و فرار اسحاق بسيار غمگينم از خدا مي خواهم فلک … |
|
گشاد کار مشتاقان در آن ابروی دلبند است. خدا را یک نفس بنشین گره بگشا ز پیشانی. ملک در سجده آدم زمین بوس تو نیت کرد. که در حسن تو لطفی دید بیش از حد انسانی. |
|
فلک شوم به بزرگی و مشتری به سعادت … ملک در سجده آدم زمين بوس تو نيت کرد که در حسن تو لطفي ديد بيش از حد انساني چراغ افروز … همچــــــو مجنون غرقه ي بحر طلـــب |
برچسبها:حافظ شیرازی :: هواخواه توام جانا و می دانم که می دانی - غزلستان, سر مستان مولا علی (ع) – Telegram, متن کتاب سفینه حافظ - جلد 1 - صفحه 527 - حافظ شمسالدین ..., هَوا خواه̊ تُواَم جانا و میدانَم̊ کِه میدانی کِه هَم̊ ... - در حظور خواجه ..., هواخواه توام جانا و ميدانم که ميداني - راسخون